هالینکا هیچکس را دوست ندارد، اما در عوض برای خودش مخفیگاه کوچکی در انبار پرورشگاه دارد. او شبها در مخفیگاهش، همهی فکرهایش را توی دفتر خاطراتش مینویسد و برای رسیدن به آرزوهایش نقشه میکشد مثل امشب که نقشه میکشد تا هر طور شده قلکش را پر کند و برندهی مسابقه شود. او فقط دو روز مهلت دارد تا سنگینترین قلک را به مدیر پرورشگاهشان تحویل دهد، فقط دو روز...
ادبیات کهن علوم ترسناک ترس و لرز فهرست کامل مجموعهها
رمان شعر و ترانه داستان طنز طنز و فکاهی روانشناسی و تربیتی فهرست کامل موضوعات
نویسندگان شاعران مترجمان تصویرگران