یكی بود یكی نبود. اونی كه بود من بودم. پتوی كوچك و دوستداشتنیام را توی كولهپشتیام گذاشته بودم و میخواستم راه بیفتم تا بهشت را پیدا كنم؛ و اونی كه نبود، مادرم بود كه همه میگفتند مدتی پیش به بهشت رفته است...
ادبیات کهن علوم ترسناک ترس و لرز فهرست کامل مجموعهها
رمان شعر و ترانه داستان طنز طنز و فکاهی روانشناسی و تربیتی فهرست کامل موضوعات
نویسندگان شاعران مترجمان تصویرگران