یكشنبه گذشته، پدربزرگ و مادربزرگ الكساندر به او یك اسكناس یك دلاری دادند و او پولدار شد. او كارهای زیادی میتوانست با پولش انجام بدهد. میتوانست هر چقدر دوست دارد آدامس بخرد و یا حتی یك رادیوی بیسیم؛ البته اگر به اندازه كافی پول پسانداز میكرد. اما اتفاقاتی افتاد و الكساندر تمام پولش را از دست داد...
جوایز:
-اثربرگزیدهجشنواره سال سلام دربخشترجمه سال88
-راهیافته به فهرستكتابهای مناسب رشد سال89
-راه یافته به فهرست كتابهای مناسب رشد سال1388