بیژن، از یک انفجار و آتش سوزیِ بزرگ، جان سالم به در برد. وقتی او را از میان دود و آتش بیرون آوردند، تمام بدن و سر و صورتش به جز یک انگشت، سیاه شده بود. مادر بیژن با دیدن این صحنه گفت: «ای بی تربیت، باز انگشتت توی دماغت بود؟!»
جوایز:
راهیافته به فهرست کتابهای مناسب رشد(چاپ اول 1393 و 1394)